تصویر، یکی از پرکاربردترین اصطلاحات نقد ادبی است که از دیرباز در بلاغت مطرح و از مهمترین موضوعات نقد ادبی معاصر به شمار میرود و مورد توجه ناقدان بسیاری از جمله عزالدین اسماعیل قرار گرفته است. مطالعات و پژوهشهای وی در این حوزه قابل توجه است؛ او با الهام از دیدگاههای سوررئالیستی در نقد ادبی، به بیان ویژگیهای تصویر شعری و مقایسهی آن با تصویر سایر هنرها پرداخته و تفاوت کارکرد تصویر در شعر کلاسیک و جدید را بررسی نموده است. بنابراین پژوهش حاضر، میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی نقدی، دیدگاههای وی را در این زمینه استخراج و به این سؤالات پاسخ دهد که در دیدگاه عزالدین اسماعیل، تصویر شعری در مقایسه با تصویر هنرهایی چون نقاشی، موسیقی و سینما چگونه است و چه اشتراکات و افتراقاتی دارد؟ و تصویر هنری موجود در شعر کهن با شعر معاصر چه تفاوتهای کارکردی دارد؟ نتیجهی این پژوهش حاکی از آن است که به اعتقاد وی تصویر شعری در سه ویژگی مکانی– زمانی، حسی و بیانیبودن، با سایر تصاویر هنری قابل مقایسه است. از تفاوتهای کارکردی تصویر شعر کلاسیک و جدید نیز این است که در شعر کلاسیک، تصویر عیناً بر سطح ظاهر و پوستهی بیرونی اشیاء دلالت دارد؛ چنانکه هر شیء در تصویر همانی است که در خارج نمود پیدا میکند؛ دیگر آنکه ادراک این نوع تصویر بسیار ساده میباشد، حال آنکه در شعر معاصر، تصویر جزء لاینفک بافت شعر است و مجموعهی تصویرها با هم، شکل و هیأت کلی متن را میسازند و تصاویر در شعر جدید، بر نوعی ناهمگونی، تضاد، تناقض و خیالورزی بنا شده اند.